در چهاردهم تیر سال 1361، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی،مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک – توسط آدمربایان دستنشانده رژیم تروریستی تلآویو گروگان گرفته شده و پس از شکنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند،که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست. درحالی که همرزمان آن مهاجر الیالله، مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبری از او و همرزمانش برسد...
حاج احمد متوسلیان در سال 1332 ، مقارن با کودتای سیاه آمریکایی در محله امامزاده سیداسماعیل خیابان مولوی تهران متولد شد .وی دوران تحصیلات خود را در دبستان اسلامی «مصطفوی» سپری کرد. از همان کودکی ضمن اشتغال به درس و مدرسه به رغم نارسایی قلبی و ضعف توان جسمی در مغازه شیرینی فروشی پدرش-" قنادی متوسلیان یزدی " - واقع در بازار تهران مشغول شد.
احمد ده ساله بود که قیام مردم مسلمان تهران در پانزدهم خرداد سال 1342 در دفاع از رهبر نهضت حضرت امام خمینی و سرکوبی وحشیانه مردم توسط رژیم پهلوی را به نظاره نشست.او پس از پایان تحصیلات مقطع ابتدایی در هنرستان صنعتی اخباریون، ثبت نام کرد و در کلاس شبانه این هنرستان مشغول به تحصیل در رشته برق صنعتی شد که موفق شد تحصیلات متوسطه را در سال 1351باموفقیت به اتمام رسانده و دیپلم فنی دریافت کند .
متوسلیان بعد اخذ دیپلم در یک شرکت خصوصی تأسیسات فنی ، استخدام و مشغول به کار شد. همزمان نیز با تشکل های مکتبی و سیاسی پیرو خط امام (ره) رابطه تنگاتنگی برقرار کرد. او در این دوران مسئولیت پخش مخفیانه اعلامیه ها و پیامهای رهبر در تبعید انقلاب، حضرت امام ، در سطح محلات جنوبی شهر تهران را برعهده داشت .
در بهار سال 1357 احمد به بهانه مأموریت شغلی در خارج از مرکز راهی شهرستان خرمآباد شد و برای عادی سازی تحرکات خود در سطح استان لرستان و سهولت فعالیت نیمه مخفی خود به عنوان کارگر برق آغاز به کار کرد. وی در آنجا مشغول پخش اعلامیه بود که به همراه دو نفر از دوستانش دست گیر می شود.
متوسلیان به محض دستگیری بدلیل اینکه آن دو دوستش متاهل بودند، تمام مسئولیت چاپ و تکثیر اعلامیه ها را برعهده گرفت در نتیجه محکوم به زندان شد . .در زندان فلکالافلاک خرمآباد او در زیر سخت ترین شکنجه ها مقاومت کرد و دم بر نیاورد.وی با روی کارآمدن دولت ازهاری و ترفند جدید رژیم، مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی ، در هفتم آذر 1357از زندان آزاد شد وبه محض آزادی از زندان نیز به خدمت زیر پرچم احضار شد.
احمد متوسلیان پس از اعزام به خدمت ابتدا درمرکز زرهی شیراز دوره تخصصی تانک را با موفقیت طی کرد و با درجه گروهبان دومی و رسته سازمانی فرمانده تانک به شهر مرزی سرپل ذهاب در غرب کشور اعزام شد. به رغم فضای سراسر خفقان حاکم بر ارتش طاغوت، گروهبان دوم زرهی احمد متوسلیان از کمترین فرصتها برای افشای ماهیت ضداسلامی رژیم در بین سربازان هم ردیف خود به نحو احسن استفاده میکرد. با فرار شاه و همزمان با گسترش تظاهرات مردمی و فرار روزافزون نظامیان مسلمان از پادگانها وی نیز در اوایل بهمن 1357 به تهران بازگشت و بلافاصله نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات مردمی در محلات جنوبی شهر تهران را برعهده گرفت.
متوسلیان در جریان درگیریهای مسلحانه روزهای سرنوشت ساز 21، 22 بهمن سال 1357 همیشه حاضر بود و بیپروا و بدون خستگی ، رهبری مصاف مردم مسلح بانیروهای روحیه باخته ساواک و گارد مزدور شاهنشاهی را برعهده داشت.
احمد متوسلیان با به ثمر رسیدن نهضت مردم ایران و تشکیل سپاه وارد سپاه شد. دوره سوم آموزش نظامی سپاه را در سعدآباد تهران گذراند و فعالیت خود را رسما در سپاه آغاز کرد . در بهار سال 1358 و آغاز درگیری های گنبد وی به آنجارفت. در بازگشت از درگیری گنبد و تشکیل گردانهای رزمی سپاه، فرماندهی گردان دوم سپاه به احمد واگذار شد.
در همین زمان امپریالسیم جهانی با ایجاد درگیری در کردستان به جنگ با انقلاب برخاست .احمدمتوسلیان و رزمآوران همراهش در وهله نخست عازم بوکان شدند و توانستند شهری را که حکم ستاد پشتیبانی و لجستیک ائتلاف ضد انقلاب را داشت با مدد لیاقت و تدبیر و قدرت فرماندهی ، آزاد و اشرار مسلح را متواری کنند. متوسلیان با گروهش سپس روانه مهاباد شد. این شهررا نیز که ضدانقلاب آن را دژ شکست ناپذیر خود مینامید، با یک نقشه حساب شده و استعانت از پروردگار، آزاد کرد.و به سقز رفت و آنجا را نیز از لوث ضد انقلابیون پاکسازی کرد .
ضدانقلاب کردستان که سنندج را در اختیار داشت، سرمست از این توفیق ، نیروهای انقلاب را به رویارویی فرا میخواند. براساس ضرورت آزادسازی سندج ، احمد به اتفاق معاون سلحشور خود شهید محمد توسلی همراه با جمعی از رزمندگان سپاه و ارتش و با هدایت شهید بروجردی به سنندج یورش بردند. و پس از نبردی مردانه و به شهادت رسیدن تعدادی از رزمندگان ، سندج را نیز آزاد کردند.
حاج احمد متوسلیان در زمستان سال 1358 از طرف شهید بروجردی مأموریت یافت که ضمن پاکسازی جاده پاوه کرمانشاه، حلقه محاصرهای را که ضدانقلاب بر گرد شهر پاوه کشیده بود در هم بشکند. ضد انقلاب با استفاده از امکانات و تجهیزات اهدایی ابرقدرتها که زندگی را بر مردم شریف و مسلمان پاوه تنگ کرده بود، با آتش کور خود از ارتفاعات مشرف به شهر، خانهها، مدارس، مساجد، و معابر عمومی را بیوقفه نشانه می گرفت لذا متوسلیان با اتخاذ طرحی نظامی توانست محاصره پاوه را بشکند و مردم مظلوم آن دیار را از زیر سلطه ضدانقلابیون نجات دهد.
حاج احمد متوسلیان پس از فتح پاوه به حکم سردار بروجردی به سمت فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد . در این دوران وی طی عملیاتهای مختلف توانست ارتفاعات و مناطق حساس منطقه را پاکسازی کند.
دراردیبهشت 1359 متوسلیان بار دیگر کوله بار سفر بست و راهی مریوان شد. و به دستور بروجردی مسئولیت آزادسازی این شهر را برعهده گرفت .شهری که مرکز عمده فعالیت های ضد انقلابیون کومله بود. وی در این عملیات نیز سربلند خارج شد و توانست این شهر را نیز از تصرف دشمنان انقلاب آزاد کند .
پاییز سال 1360 احمد به همراه تنی چند از سلحشوران جنگ و از جمله شهید همت به سفر روحانی حج مشرف شدند که در بازگشت از این سفر تحفه ای تبرک یافته به نام نامی حضرت خاتمالانبیا را به ارمغان آورد و در تقارن 27 رجبالمرجب عید مبعث تیپ 27 محمد رسولالله (ص) را بنا نهادند.
این تیپ با یارانی از مریوان و پاوه و همدان شکل گرفت و حاج احمد به فرماندهی این تیپ منصوب شد و در صبحدم سرد یکی از آخرین روزهای دیماه 1360 حاج احمد پس از وداعی گرم و پرشور با باقیمانده نیروهای سپاه مریوان راهی دیار جنوب شد و پادگان دو کوهه با ساختمان های نیمه سازش، پذیرای سیل نیروهای بسیجی بود که برای تشکیل گردان های تیپ محمد رسولالله (ص) سرازیر شده بود.
روز اول فروردین 1361 عملیات فتح المبین آغاز شد و تیپ محمد رسولالله (ص) به فرماندهی حاج احمد متوسلیان علاوه بر مأموریتهایی که داشت مأمور خاموش کردن توپخانه عراق شد. تیپ حضرت رسول با هدایت و فرماندهی حاج احمد دراین امر موفق شد و فتحالمبین بزرگی به وقوع پیوست. عملیات بیتالمقدس دومین عملیاتی بود که حاج احمد و تیپ نوپایش در آن شرکت داشتند که در این عملیات نیز این تیپ نقش بزرگی داشت .
حاج احمد متوسلیان پس از فتح خرمشهر و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا، اواخر خرداد ، طی ماموریتی همراه یک هیات عالیرتبه سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی ایران، به سوریه و لبنان سفر میکند تا راههای کمک به مردم مظلوم و بیدفاع لبنان را از نزدیک بررسی کند. در جریان یورش ظالمانه اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1361 اطلاع دادند که بیروت محاصر شده و ساختمان سفارتخانه جمهوری اسلامی ایران در معرض خطر است. موسوی کاردار سفارت ایران از حاج احمد که در لبنان بود خواست برای تخلیه اسناد موجود در سفارتخانه اقدام کند.
صبح روز چهاردهم تیرماه 1361 حاج احمد آماده حرکت شد. همگی اصرار داشتند کسی دیگر به جای او به این مأموریت اعزام شود . اما حاج احمدمتوسلیان اصرار داشت که خودش این کار را انجام دهد. در ساعت 30/12 دقیقه ظهر روز 14 تیر سال 1361 اتومبیل سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان هنگام عزیمت به بیروت در یک پست ایست و بازرسی موسوم به حاجز باربرا به فاصله 40 کیلومتری بیروت متعلق به شبه نظامیان مارونی (حزب کتائب) متوقف شد و چهار سرنشین آن به رغم داشتن مصونیت دیپلماتیک توسط تروریست های جیره خوار رژیم تلآویو به گروگان گرفته شدند