جنگ نرم ، یکی از تاکتیک های مقابله و مبارزهی دو جناح یا دو طیف متخاصم است . وقتی اهداف، برنامهها و منافع دو جریان با یکدیگر منافات پیدا میکند و در واقع تداوم بقای هر یک منوط به تسلیم و یا از میان رفتن طیف دیگر میشود ، صفآرایی و جنگ بین این دو جناح آغاز میگردد و هر یک ضمن دفاع از خود، سعی برای از بین بردن و شکست دشمن خود به روشهای مختلف متوسل می شوند که در زیر به معرفی چند نوع از این روشها می پردازیم که هر یک از این جنگ ها و روشها سبک متفاوت و ابزار و ادوات مخصوص به خود را نیاز دارند.
1- جنگ سخت یا مسلحانه نظامی که در این نوع جنگها از ادوات نظامی همچون شمشیر ، انواع بمبها و سلاحهای متفاوت نظامی بکار گرفته می شود.
2- جنگ اقتصادی که با اعمال شیوهها و رقابتهای ناسالم، مخرب و نابود کننده مثل تحریم صادرات و واردات بانکها و بیمه ها دشمن سعی در ایجاد اختلال در اقتصاد طرف مقابل را دارد
3- جنگ نرم یا همان جنگ روانی که دشمن با استفاده از ابزار تبلیغاتی و رسانهای سعی در دروغ پراکنی، شایعهسازی، ایجاد شبهه، تخریب شخصیت، ایجاد تهدید واهی، ایجاد امید واهی، تغییر باورها، تهاجم فرهنگی ، وابسته نمودن و از بین بردن شخصیت و اعتماد افراد از طریق رواج مواد افیونی و روان گردان را دارد و با این جنگ نرم سعی در ایجاد قدرتی نرم جهت براندازی دارد
تاریخچهی «جنگ نرم» را میتوان از دو منظر «عام» و «خاص» مورد بررسی قرار داد. از منظر آن، جنگ نرم از همان موقعی روش و تاکیتک دشمن قرار گرفت که ابلیس بر خود تکبر نمود و بر انسان حسادت برد و چنین قسم خورد: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ» (ص - 82) گفت: (سوگند) به عزّت تو که همگى آنان را گمراه خواهم ساخت.
اغوا، یعنی فریب دادن، مستلزم جنگ نرم است و روش آن نیز خلاف نشان دادن حقایق و واقعیات است. راست را دروغ، دروغ را راست، امنیت را تهدید و تهدید را امنیت، یقین را شبهه و شبهه را یقین کردن، زشت را زیبا و زیبا را زشت جلوه دادن و ...، همگی همان «جنگ نرم» است. لذا شیطان پس از آن که گناه انحراف و سرپیچی خود را که ناشی از تکبرش بود به گردن خداوند سبحان انداخت، گفت: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ» (الحجر - 39)
آن گاه شیطان گفت: خدایا [حال که] مرا گمراه کردى من نیز در زمین (همه چیز را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همهى آنها را گمراه خواهم کرد.
در تاریخ بشر و به ویژه تاریخ اسلام نیز نمودهای بارزی از «جنگ نرم» دیده میشود که شاید بتوان به روشها و تاکیتکهای تبلیغی و ضد تبلیغی معاویه و سپس عمر عاص لعنتالله علیهما، به عنوان یکی از شاخصترین آنها اشاره و استناد نمود. از او پرسیدند: چرا برای مقابله با حضرت علی علیهالسلام این قدر پول خرج می کنی؟ گفت: هزینهاش از هزینه جنگ کمتر است.
اما از منظر خاص یا همان تئوری آکادمیک، «جوزف نای» اولین کسی است که آن را به صورت علمی و تحت عنوان «قدرت نرم» مطرح کرد. در این نظریه نیز چنان چه بیان شد، مهمترین حوزهی اعمال و تأثیرگذاری قدرت نرم بر طرف مقابل، حوزهی رسانه است. بهرهگیری از رسانهها و امکاناتی که فرد را قادر میسازد تا برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل، به اِعمال قدرت بپردازد. شاید در جهان غرب «سان تزو» اولین کسی باشد که در این موضوع کار کرده است. او در کتاب «هنر جنگ» مینویسد: «میشود جنگید، اما مهمترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست آوردید» و در تشریح چگونگی آن مینویسد: «باید به استراتژیهای رقیب و روحیهی او حمله کرد؛ بهگونهای که آنها بپذیرند که شکست خواهند خورد. اگر کسی در ذهنش بپذیرد که شکست میخورد، حتماً شکست خواهد خورد. زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق میکند، روحیه است.»